کریم خان محمدی
چکیده
یکی از مسائل جوامع مدرن، تعدد و تکثر گروههای مرجع است که انسانها را با بحران انتخاب مواجه میکند. در همة جوامع برخی انسانها به رتبه و موقعیتی دست مییابند که مرجعیت پیدا میکنند و افراد زیادی ...
بیشتر
یکی از مسائل جوامع مدرن، تعدد و تکثر گروههای مرجع است که انسانها را با بحران انتخاب مواجه میکند. در همة جوامع برخی انسانها به رتبه و موقعیتی دست مییابند که مرجعیت پیدا میکنند و افراد زیادی آنها را الگوی خویش قرار میدهند. اینگونه افراد مکتبساز هستند. سؤال این است که در فرهنگ رضوی چه کسانی و با طی چه مراحلی میتوانند مکتب ساز باشند؟ نگارنده با تحلیل متون بهجای مانده از امام رضا (ع) و با بهرهگیری از مفاهیم تولیدشده از سوی نشانهشناسان، از قبیل اصل «جانشینی» و «همنشینی» تلاش کرده، به یک سازة مفهومی دست یابد و فرایند مکتبسازی در فرهنگ رضوی را نظریهپردازی کند. نتایج حاصل از تحلیل متن نشاندهندة فرایند پنج مرحلهای است که تنها افراد ارتقا یافته به مرحلة پایانی، با ملازمت به اقتضائات آن، شایستگی الگو شدن دارند و میتوان آنها را بهعنوان مکتب و اسوه در نظر گرفت. افراد دارای حسن «سمت»، حسن «هدی»، «تماوت در گفتار» و «تخاضع در کردار» اگر بتوانند در مرحلة اقتصادی از «اقتحام»، در مرحلة اجتماعی از «شوهاء»، در مرحلة فرهنگی از «افساد» و در مرحلة سیاسی از «عشواء» پرهیز کنند، به مرحلة پنجم وارد میشوند. سردار قاسم سلیمانی، به دلیل داشتن مؤلفههای چهارگانه و ارتقا به رتبة نهایی، بهویژه شهادت در راه خدا، مثالوارة مرحلة پنجم است که مقام معظم رهبری ایشان را در عصر حاضر به عنوان «مکتب» معرفی کردند.